باران باران ، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

بهانه زندگی

برای دلم

برای دلم مینویسم . . . برای دلی که این روزها بوی غم میدهد . . . بوی خون میدهد . . . دل خون شدم دل خون . . . دلی که این روزها با من نمیسازد . . . با عقل نمیسازد . . . با زمانه نمیسازد . . . با حکمت ، با سرنوشت ، با قسمت و حتی با خدا . . . این روزها دلم سر جنگ دارد با همه . . . بهانه میگیرد . . . بهانه ی نگاه مهربان . . . بهانه ی دست دلسوز . . . بهانه ی وجودش را . . . کودکی دیده ای که گریه میکند . . . بهانه میگیرد . . . به سمت مادر پناه میبرد . . . مادر طردش میکند یا صلاح نمیبیند یا کودک خطا کرده است . . . کودک قهر میکند . . . گریه میکند . . . ضجه میزند . . . التماس میکند . . . و دوباره و دوباره به مادر پناه می برد . . . این شرح حال ای...
2 بهمن 1392
1